امروز در عصر ما زيباترين و ارجمند ترين و در عين حال در دسترس ترين و تاحدودي ارزان ترين هدیه ها يك شاخه يا دسته گل است كه به مناسبت هاي بسياري هديه ميشود . اين اقدام بديع و شايسته كه اكنون در بين همه جوامع و اقوام و ملل در سراسر جهان كم و بيش متداول است پيشينه بسيار دور و درازي مخصوصا در قلمروهاي فرهنگي ايران و به تبع آن در حوزه پهناور نفوذ زبان فارسي دارد .
قديم ترين و زيباترين سند درباره پيشينه دسته گل در ايران ، گل و غنچه هاي دست داريوش در سنگ نگاره هاي تخت جمشيد است كه بيشتر از 2500 سال سابقه دارد
بنابر نظر تحليل گران تاريخ ، اين نقوش ، مراسم برپايي جشن نوروز و به گمان برخي جشن تولد و بعضي مراسم تاج گذاري را به نمايش مي گذارد . هر چه كه باشد اين مراسم به پيروي از سنت هاي كهن تري بر پا شده كه در عهد داريوش با آن شكوه تجلي پيد كرده و در عين حال شاهد ارجمند و كاملا گويايي از علاقه و توجه ايرانيان نسبت به گل و تقديم و هديه دسته گل است .
«اوژن فلاندن» در سال 1841 میلادی نوشته است از نقوش تخت جمشيد يك چيز دستگير ما شد كه در بين ايرانيان قديم معمول بوده و هنوز هم متداول است و آن دسته گل مي باشد . ايرانيان سخت خوش دارند هميشه شاخه گلي در دست داشته باشند كه تقديم دوستي كنند .
پارمه نیون یونانی بعد از زیبایی مردم پرسپولیس از دو چیز حیرت کرد.یکی این که تمام کارکنان دکان های نانوایی در شهر پارسه زن بودند و دیگر این که در آن شهر فروشگاه هایی وجود داشت که در آن زن های جوان گل می فروختند و پارمه نیون در هیچ جای اروپا و آسیا ندیده بود که گل را به فروش برسانند و برای اولین بار گل فروشی را در پرسپولیس دید.
در پیرامون آتشکده بلخ(نوبهار)که یکی از چهار آتشکده بزرگ و درجه اول کشورهای ایران بوده همواره عده ای گل فروش دیده می شد و کسانی که برای دیدار آتشکده آمده بودند از آن ها گل خریداری می کردند و به درون آتشکده می بردند و نثار می نمودند. رسم تقدیم گل در اروپا به عنوان هدیه و تحفه رسمی است که از ایران به کشورهای اروپایی سرایت کرده است و قدمت تقدیم گل در ایران به قدری است که نمی توان مبدا آن را پیدا کرد.
بعد از اسلام گل و دسته گل در نزد ايرانيان حرمت و اعتبار خود را حفظ كرد و شايد ارجمند تر شد. مطابق برخي نقل قول ها اعتباري كه مردم به گل سرخ مي دادند از سخني منسوب به حضرت محمد (ص) مايه داشت، كه فرموده بود: «به شب معراج گل از عرق من آفريده شد.» که بازتاب اين روايت را در این غزل مولانا می توان مشاهده کرد:
امــروز روز شــادي و امسال سال گل نيكو ست حال ما كه نكو باد حال گل
گــيريـم دامــن گل و همراه گل شويم رقصان همي رويم به اصل و نهال گل
اصل و نهال گل عرق لطف مصطفاست زان صــــــدر، بــدر گردد آنجا هلال گل